مجله فارس پلاس؛ امین رحیمی: هر تهرانی روزانه چقدر زباله تولید میکند؟ اصلاً تابهحال به این موضوع فکر کردهاید؟ پاسخ این سؤال چندان خوشایند نیست. سرانه تولید زباله توسط تهرانیها 2 تا 3 برابر استاندارد جهانی است. میانگین میزان تولید زباله تهران حدود 900 گرم در روز است درحالیکه میانگین جهانی حدود 450 گرم است. در شهرهای توسعهیافته این میزان 300 گرم است یعنی ما 3 برابر استاندارهای مدرن زباله تولید میکنیم. سرانه تولید زباله در شمال تهران به 1200 گرم هم میرسد. سر محیطزیست سلامت!
تولید این میزان زباله سؤال مهم دیگری پدید میآورد. چقدر این زبالهها بازیافت میشود؟ بازیافت اگرچه به نظر بسیاری از شهروندان مفهومی مدرن میآید که با زندگی شهرنشینی امروزی پیوند خورده اما تاریخچهای طولانی دارد. سابقهای نزدیک به یک قرن که با پیشرفتهای نظام دفع زباله شهری در پایتخت پیوند خورده است.
بلدیه آمد، زبالهها رفتند
تا پیش از تأسیس بلدیه (شهرداری) در سال 1286 تهران را مانند سایر شهرهای ایران کلانترها اداره میکردند. البته شهری هم نبود که شهردار بخواهد؛ روستایی بود شاهنشین! تا پایان دوران قاجار خیابانهای پایتخت هنوز سنگفرش و آسفالت نداشت و خاکی بود. از کوچه و خیابان به معنای امروزی هم خبری نبود. سیاحان و سفرای خارجی که در اواخر دوران قاجار به ایران سفر میکردند در کتابها و خاطراتشان از کثیفی و آلودگی شدید معابر پایتخت خبر دادهاند. طبیعی هم هست چون در آن زمان، حمل زباله شهری هنوز به یکی از وظایف حکومت تبدیل نشده بود. با تأسیس بلدیه نظافت شهر و جمعآوری زباله به یکی از وظایف اصلی این نهاد تبدیل شد. آن اوایل، شیوه دفع زباله جمعآوری دستی و دپو آن در گوشهای از معابر و بعد حمل زباله با اسب و قاطر به بیرون شهر بود. چند سال بعد گاریهای حمل زباله هم آمدند. زبالهها را به بیرون شهر میبردند و داخل خندقهای قدیمی میریختند.
قانون ساعت 9 قدیم!
پدیده زباله دزدی یا همان زباله گردی فعلی! در پایتخت سابقهای طولانیتر از بازیافت دارد و نخستین بار در اوایل قرن حاضر اتفاق افتاد. در سال 1302 شهرداری وقت مقرر کرد همه اهالی تهران اول غروب زبالهها را جلوی در خانه بگذارند؛ همان قانون ساعت 9 فعلی! نظام دفع زباله نیز متحول شد و بهتدریج کامیونها نیز وارد ناوگان حمل زباله شدند. در این میان برخی رفتگران زباله تر را بار قاطرهای بلدیه میکردند و به باغداران اطراف تهران میفروختند. آن موقع هنوز کیسههای نایلونی و انواع ظروف پلاستیکی وجود نداشت و زباله تر جان میداد برای کمپوست شدن! مقامات بلدیه چنین کاری را ممنوع کردند اما این نوع زباله دزدی همچنان تا سالها ادامه داشت؛ فقط پنهانیتر شد و بهانه رفتگران نیز کم بودن حقوقشان بود.
چهاردیواریها
بخش عمده دفع زباله در دوره پهلوی اول به شیوه دستی بود. هر شب زبالهها در محلهای مشخصی از شهر تلنبار میشد تا درنهایت منتقل شود. پس از مدتی به دلیل اعتراض پایتختنشینان به بوی بد و منظره زشت این محلها شهرداری دور آنها چهاردیواری کشید و محل تخلیه زباله معروف شد به چهاردیواری!
تا چند دهه چون از انواع پلاستیک و مواد مخرب محیطزیست در زبالهها خبری نبود از بازیافت هم خبری نبود؛ زباله شهری فقط جمعآوری و دفن میشد. به دلیل افزایش میزان زباله در سال 35 مراکزی برای دفن زباله تهران معین شد؛ یکی در محدوده آبعلی در شمال شرق و دیگری در کهریزک در جنوب شهر.
کمپوست سازیها آمدند
بازیافت صنعتی در ایران سابقهای 60 ساله دارد. شهرها که شلوغ شد و زباله تولیدی در منازل که زیاد شد تولید کود کمپوست از پسماند تر هم بهصرفه شد. اولین کارخانه تولید کود آلی در ایران در سال 1337 در اصفهان ساخته شد. چند سال بعد انگلیسیها یک کارخانه کمپوست در صالحآباد تهران نیز تأسیس کردند. هر 2 کارخانه پس از چند سال به دلیل مشکلات زیستمحیطی تعطیل شدند ولی پس از بهروزرسانی دستگاهها دوباره فعالیتشان ادامه یافت. همچنان از بازیافت پسماند خشک خبری نبود و کسی هم به این مسائل اعتنایی نداشت. البته نان خشک و فلزات همیشه باارزش بودند و اینطوری شد که «نمکی» ها پا به عرصه گذاشتند. نمکیها یا همان «نان خشکی» ها با چرخهای کوچک و گاریهای دستی اقلام ضایعات را از جلوی در خانهها میخریدند و به واسطهها میفروختند. نان خشک برای غذای دام استفاده میشد و تکلیف فلزات هم معلوم بود. نمکیها اغلب کارگران شهرستانی بودند که از بیکاری به چنین شغلی رو میآوردند. برخیهایشان نیز با گاری و قاطر از شهرستان آمده بودند و مقدار بیشتری نان خشک را جابهجا میکردند.
نمکیها از دهه 40 زیاد شدند و تا چند دهه بعد در تهران فعال بودند. فعالیت آنها به شکلگیری محلهای دپو ضایعات در محلههای جنوبی تهران منجر شد؛ مراکز غیرمجازی که مدام افزایش یافتند و وسیع شدند تا به مشکلی بزرگ برای پایتخت طی دهههای بعدی تبدیل شوند.
در سال 51 نیز یک کارخانه دیگر برای تولید کود آلی از پسماند با ظرفیت 500 تن در روز در اطراف تهران راهاندازی شد.
قانونی برای مدیریت پسماند
از سال 68 ناوگان حمل زباله پایتخت دگرگون شد و چهاردیواریها به ایستگاههای انتقال زباله تبدیل شدند. زبالههای شهری هر شب با خودروهای سبک از معابر جمعآوری و در ایستگاه انتقال یا همان ایستگاه میانی دپو میشد تا ازآنجا با کامیونهای بزرگ به خارج شهر انتقال یابد. در این سال مرکز دفن زباله آبعلی به دلایل زیستمحیطی تعطیل شد تا فقط نخاله ساختمانی در آن دفن شود. سال 70 نیز مصوبه تأسیس سازمان بازیافت و تبدیل مواد شهرداری تهران تأیید و ابلاغ شد تا بازیافت متولی رسمی و قانونی داشته باشد. سال 72 یک کارخانه تولید کمپوست دیگر برای تهران راهاندازی شد و از سال 76 به بعد تعداد این نوع کارخانهها بیشتر شد.
موضوع پسماند و ضرورت بازیافت در تهران روزبهروز پراهمیتتر شد تا در سال 83 قانون مدیریت پسماند تصویب شود و شهرداری تنها متولی و مسئول دفع زباله و بازیافت اصولی آن باشد. از سال 85 ناوگان دفع زباله بهکلی مکانیزه شد و سطلهای مکانیزه هم آمدند؛ مخازن بزرگ برای زباله انبوه پایتختنشینان. در سال 89 نیز با ادغام سازمان بازیافت و تبدیل مواد با سازمان خدمات موتوری، سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران تأسیس شد.
هر شب 3 بار حمل زباله
حالا وضعیت چگونه است؟ در تهران روزی 8 هزار تن زباله خانگی تولید میشود. البته پسماندهای لجن و سرشاخه، ضایعات و نخاله ساختمانی و پسماند درمانی هم هست. در روزهای پایانی سال میزان زباله تهران به 11 هزار تن هم میرسد. در کل یکسوم هزینههای خدمات شهری در تهران برای انتقال زباله صرف میشود. هر شب حدود 16 هزار نفر کارکنان اداری و رفتگر و بیش از 2200 خودرو تلاش میکنند تا این میزان زباله را از بیش از 50 هزار مخزن مکانیزه جمعآوری کنند. متأسفانه به دلیل رعایت نکردن قانون ساعت 21 جمعآوری زباله در پایتخت 2 یا 3 بار در ساعات مختلف شب و صبح تکرار میشود. همه زبالهها میرود به مرکز 1400 هکتاری آرادکوه کهریزک. بخشی از پسماند خشک در خطوط مکانیزه بازیافت این مرکز، تفکیک و بخشی از پسماند تر نیز به کمپوست تبدیل میشود.
روزی 2 میلیارد تومان!
حدود 40 درصد پسماند خانگی در ایران خشک است و از پسماند خشک یکسوم آن بهسادگی قابل بازیافت محسوب میشود. اما به دلیل ضعف فرهنگ بازیافت و تفکیک نشدن زباله از مبدأ بازیافت اصولی تمام اقلام خشک پسماند عملی نیست. در ایران روزی 50 هزار تن زباله تولید و فقط حدود 10 درصد بازیافت میشود. در تهران نیز وضعیت بهتر نیست. باوجود برنامههای اجتماعی و فرهنگی برای افزایش مشارکت در بازیافت اصولی که بیش از یک دهه ادامه دارد هنوز میزان تفکیک از مبدأ حدود 2 درصد است. در بهترین حالت حدود 20 درصد پسماند خشک به روشهای اصولی نظیر تحویل به 550 غرفه خرید بازیافت و همچنین تحویل به خودروهای ویژه جمعآوری پسماند خشک به چرخه بازیافت میرسند و باقی میماند برای زباله گردها و ضایعاتیهای غیرمجاز. بنا به تخمین در تهران پسماند خشک روزانه بیش از 2 میلیارد تومان ارزش دارد و این یعنی مافیای زباله نانش در روغن است! درحالیکه متولی حمل زباله و بازیافت، شهرداری است و درآمد حاصل از بازیافت اصولی هم باید صرف افزایش امکانات شهر و رفاه شهروندان شود.
همه دردسرهای زباله
وقتی به بازیافت اعتنا نمیکنیم و با تفکیک زباله از مبدأ بیگانهایم چه اتفاقی میافتد؟ در معابر شهر با معضل همیشگی زباله گردی مواجهیم و در محلههای هاشمآباد، اتابک، مینابی، تقیآباد، محمودآباد شهرری، خلازیر و... با دپوی غیرمجاز ضایعات. این مرکز غیرمجاز ضایعات میتواند خانه باشد یا مغازه یا گاراژ قدیمی یا بنایی متروکه. و همه اینها کمک میکند به دردسرهای دیگر؛ از اعتیاد و کار کودکان گرفته تا بزهکاری و آلودگی زیستمحیطی. نکته مهم اینکه حضور زباله گردها در عمل به مانعی جدی برای فرهنگ بازیافت اصولی در جامعه تبدیلشده است و باوجود زباله گردها دیگر استقرار سطلهای مخصوص زباله خشک در معابر کار عاقلانهای نیست!
در کشورهای دیگر چه خبر است؟
در غرب از دهه 70 میلادی با افزایش 4 برابری قیمت نفت توجه به بازیافت بهویژه پلاستیک و مواد نفتی افزایش یافت. از همان زمان در بسیاری از کشورهای جهان روندی شروع شد که همگام با فرهنگسازی و بهبود فناوریهای بازیافت پیش میرود. سوئیس، هلند، دانمارک و آلمان پیشگامان عرصه بازیافت هستند و میزان بازیافت در این کشورها بالای 90 درصد است. در این کشورها تفکیک نکردن زباله از مبدأ تخلف محسوب میشود و جریمه دارد؛ نکتهای راهبردی که نشان میدهد فرهنگسازی به پشتوانه قانونی نیاز دارد.